نسخه جدید اجوبه الاستفتائات (سال 1390)
http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=11
دانلود نرم افزار جامع الاحکام(جدید)
حضرت آیت الله خامنه ای
مخصوص موبایل(به صورت جاوا) شامل کتابهای
رساله الاستفتائات
و کتاب راهنمای فتوا که در آن اختلاف فتاوای
بین حضرت امام خمینی(ره)
ومقام معظم رهبری توسط حجت الاسلام فلاح زاده
گردآوری شده است میباشد.
تقدیم به تمام کسانی که رهبر معظم انقلاب
را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کرده اند.
برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
اخلاق سیاسی
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای، گزیدهای از سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد «اخلاقی سیاسی» که در ایام حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری توسط ایشان بیان شد را منتشر کرده است. بازخوانی این توصیهها به بهانه پرونده «اخلاق قلم» مسلما میتواند راهگشا باشد.
برای خاطر مستمع حرف نزنیم
عقل، این سیاسیبازىها و سیاسىکارىهاى متعارف نیست؛ اینها خلاف عقل است «العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان؛ عقل چیزی است که به وسیله آن خداوند عبادت می شود و بهشت کسب می شود»؛ عقل این است که انسان را به راه راست هدایت میکند. اشتباه میکنند آن کسانى که خیال میکنند با سیاسىکارى، عقلائى عمل میکنند؛ نه، عقل آن چیزى است که راه عبادت خدا را هموار میکند. شاخصش هم براى ما، بین خودمان و خدا، این است که نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خدائیم یا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف میزنم یا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف میزنم؟ براى خاطر خداست یا براى خاطر دل مستمع و غیر مستمع است؟ معیارش این است. به خودمان مراجعه کنیم؛ اقضى القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است. خودمان را فریب ندهیم…
بیانات در سالروز عید سعید مبعث، بیست و نهم تیرماه هشتاد و هشت
بیعدالتی نکنید؛ حتی نسبت به دشمن!
همه با هم برادرند، همه با هم همکارى باید بکنند؛ همه باید براى ساختن کشور به یکدیگر کمک بکنند. به کسى نباید بیهوده تهمت زد؛ کسى را نباید به خاطر یک امر، از همهى آن چیزهائى که صلاحیت محسوب میشود، انسان او را نفى بکند. با انصاف باید بود؛ با انصاف باید عمل کرد؛ با انصاف باید حرف زد. خداى متعال در مورد دشمنان میگوید: «و لا یجرمنّکم شنآن قوم على الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى» اگر با کسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود که نسبت به او بىانصافى کنید، بىعدالتى کنید؛ حتّى نسبت به دشمن؛ حالا آن که دشمن هم نیست. بىعدالتىها را همه کنار بگذارند؛ بىانصافىها را همه کنار بگذارند؛ همه در زیر پرچم نظام اسلامى و جمهورى اسلامى جمع بشوند؛ اصولى وجود دارد، به آن اصول همه پابندى خودشان را اعلام بکنند.
دیدار شرکتکنندگان مسابقات قرآن، سوم مردادماه هشتاد و هشت
اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است
به اخلاق خودمان هم برسیم؛ به اخلاق خودمان هم برسیم. اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است. فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظن قرار بدهیم… قرآن کریم میفرماید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»؛ وقتى میشنوید که یکى را متهم میکنند، چرا به همدیگر حسن ظن ندارید؟ تکلیف دستگاه اجرائى و قضائى به جاى خود محفوظ است. دستگاههاى اجرائى باید مجرم را تعقیب کنند، دستگاههاى قضائى باید مجرم را محکوم و مجازات کنند؛ با همان روشى که ثابت میشود و در قوانین اسلامى و قوانین عرفى ما هست و هیچ هم در این زمینه نباید کوتاه بیایند؛ اما مجازات مجرم که از طرق قانونى جرم او ثابت شده است، غیر از این است که به گمان، به خیال، به تهمت، یکى را متهم کنیم، بدنام کنیم، توى جامعه دهن به دهن بگردانیم. اینکه نمیشود. این فضا، فضاى درستى نیست.
خطبههاى نماز عید سعید فطر، بیست و نهم شهریورماه هشتاد وهشت
در تشخیصها و مصداقها دقت کنید
مراقب باشید، مواظب باشید، نمیشود هر کسى را بمجرد یک خطائى یا اشتباهى گفت منافق؛ نمیشود هر کسى را بمجرد اینکه یک کلمه حرفى برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلى باید مراقبت کنید. من تأکیدم به شما جوانان عزیز، فرزندان عزیز خود من، جوانان پرشور این کشور در سرتاسر میهن عزیز، همین است. انگیزهها با شدت، با قوّت، با ایمان کامل، با امید کامل به آینده حفظ بشود؛ اما در تشخیصها و در مصداقهاى مختلف دقت بشود. بىدقتى در مصداقها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.
دیدار بسیجیان، چهارم آذرماه هشتاد و هشت
قول سدید
تقوا در مسائل شخصى یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعى و مسائل سیاسى و عمومى خیلى مشکلتر است، خیلى مهمتر است، خیلى اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوئیم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکى مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ دربارهى او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما دربارهى آن کسى که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزى باشد که در واقع وجود دارد، این تعدى از جادهى تقواست. آیهى شریفهاى که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنى استوار و درست؛ اینجورى حرف بزنیم. من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.
خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمینى (ره)، چهاردهم خرداد ماه هشتاد و نه
دستنوشتهی امام خامنهای بر حاشیه كتاب «نورالدین پسر ایران» منتشر شد.
متن این تقریظ كه عصر یكشنبه طی مراسمی با حضور جمعی از فعالان فرهنگی در مؤسسهی حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب به راوی «سیدنورالدین عافی»، همسر وی و نویسندهی كتاب «معصومه سپهری» اهدا شد، به شرح زیر است:
براي ديدن تصوير با اندازه بزرگتر اينجا كليك كنيد
«بسم الله الرحمن الرحیم
این نیز یكی از زیباترین نقاشیهای صفحهی پُركار و اعجاز گونهی هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشتهاند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرینزبانی كه از قریحهی ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازكاندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است، و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشههائی كه عادتاً در بیان خاطرهها نگفته میماند، از ویژگیهای برجستهی این كتاب است. تنها نقصی كه به نظر رسید نپرداختن به نقش فداكارانهی همسری است كه تلخیها و دشواریهای زندگی با رزمندهئی یكدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اَجر با او را پذیرفته است.
ساعات خوش و با صفائی را در مقاطع پیش از خواب با این كتاب گذراندم والحمدلله
90/10/20»
«نورالدین پسر ایران» كتاب خاطرات سید نورالدین عافی است؛ پسری شانزده ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی كه حضور دفاع مقدس را در گردانهای خطشكن لشكر 31 عاشورا به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهههای مختلف تجربه كرده و بارها مجروح شده است. نورالدین نزدیك به هشتاد ماه از دوران جنگ تحمیلی را علیرغم جراحات سنگین و شهادت برادر كوچكترش سید صادق در برابر چشمانش در جبهه ماند و در عملیاتهای متعددی حضور داشت و جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس است.
منبع:رجانیوز
و چند جمله از حضرت امام خمینی(ره):
ملتی که شهادت را آرزو دارد پیروز است.
یک ملتی که زن و مردش برای جان فشانی حاضرند ،و طلب شهادت می کنند، هیچ قدرتی با آن نمی تواند مقابله کند .
ملتی که شهادت برای او سعادت است پیروز است.
کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند، اینها را از چه می ترسانند؟
ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد.
در هفته منابع طبیعی و روز درختکاری حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز(دوشنبه) دو اصله نهال غرس کردند.
به
گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، ایشان در سخنانی، با
اشاره به اهمیت و ضرورت توجه به درخت و فضای سبز در زندگی و سلامت انسان،
خاطر نشان کردند: روز درخت کاری یکی از روز های پر برکت در جمهوری اسلامی
است که موجب شده در سالهای اخیر مردم و مسئولین به درخت و محیط زیست توجه
بیشتری نشان دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای، بی اعتنایی به منابع
طبیعی در طول سالهای متمادی گذشته را یاد آور شدند و افزودند: امروز مردم
موثرترین و مهمترین نقش را در احیای فضای سبز کشور برعهده دارند و باید در
عین توجه به ایجاد فضای سبز جدید، مراقب جنگلها، باغات، مراتع و زمینهای
حاصل خیز موجود هم باشند.
در این مراسم، وزرای جهاد کشاورزی و نیرو، و همچنین رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست و شهردار تهران حضور داشتند.
همسرشهید برونسی: زندگی وخانه داری با حقوق کم، مشکلات خاص خودش را دارد. یازده سال از شهادت عبدالحسین می گذشت (تاریخ شهادت شهید: بیست وسوم اسفند ماه سال هزار و سیصد وشصت وسه).
بار زندگی و بزرگ کردن چند تا بچه ی قد ونیم قد ، رو دوشم سنگینی می کرد. وقتی به خودم آمدم، دیدم من مانده ام و یک مشت قرض هایی که به فامیل وهمسایه داشتیم. نزدیک شدن عید هم ، تو آن شرایط دشوار ، مشکلی بود که بیشتر از همه خودنمایی می کرد.
روزها همین طور می گذشت و یاد قرض و قوله ها ، گاهی همه ی فکرم را به خودش مشغول می کرد. بعضی از قرض ها مال خود شهید بود که بنیاد شهید عهده دار آن ها نشد. هرچه سعی به قناعت داشتم و جلوی خرج ها را می گرفتم ، باز هم نمی شد؛ خودمان را به زور اداره می کردم چه برسد که بخواهم قرض ها را هم بدهم.
یک روز انگار ناچاری و درماندگی مرا کشاند به بهشت رضا- علیه السلام- رفتم سر خاک شهید برونسی. نشستم همین جور به درد دل و بازگوکردن.گفتم:
«شما رقتی و منو با این بچه ها ، و با یک کوه مشکلات تنها گذاشتی، بیشتر از همه ، همین قرض ها اذیتم می کنه.»
آهی کشیدم و با یک دنیا امید و آرزو ادامه دادم:
«اگه می شد یک طوری از این قرض ها راحت بشم ، خیلی خوب بود.»...
باهاش زیاد حرف زدم . فقط می خواستم سببی جور شود که از زیر بار این قرض ها خلاص شوم.
آن روز ، کلی سر خاک عبدالحسین گریه کردم. وقتی می خواستم بیام، آرامش عجیبی بهم دست داده بود.
هفته ی بعد تو ایام عید( عید سال هزار و سیصد وهفتاد وپنج)، با بچه ها داخل منزل نشسته بودم که زنگ زدند. دست پاچه گفتم:
« دور و بر خونه رو جمع و جورکنید، حتماً مهمونه.»
صفحه قبل 1 صفحه بعد
|
||